فاصله اصلاحطلبان و براندازان کمتر شد/ اصلاحات، لیدر جریان غربگرا
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۲۱۷۸۰
یک فعال سیاسی اصولگرا گفت:برخی از مدعیان اصلاح طلبی همچنان حاکمیت را نصیحت میکنند که حرف و خواست مردم را بشنود گرچه این وظیفه حاکمیت است، اما جریانی که مدعی است باید سخن مردم را شنید خود در سال ۸۸ به صندوق رأی بی اعتنایی کردند.
پیام مرادی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، در خصوص روز حماسه و بصیرت اظهار کرد: فتنه سال ۸۸ به دلیل پیامدهای تاریخی که برای جامعه داشت باید بازخوانی شود و این بازخوانی برای شناخت جریان اصلاح طلب رادیکال و نسبت آنها با منافع ملی و مردم کلیدی و دارای اهمیت است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به سلسله آشوبهایی که در آن حوادث در چندین ماه پیاپی کشور را درگیر خود کرده بود، افزود: آشوبهای خیابانی عوارض و نتایجی را به همراه دارد که این نتایج جز آسیب زدن به اموال عمومی کشور، خدشه دار کردن اعتبار بینالمللی کشور و محدود کردن توان اجتماعی دولت مستقر و یا حتی زمینه سازی برای تحریم بیشتر کشور از پیامدهای قابل پیش بینی آشوبهای خیابانی نیست.
این فعال سیاسی اصولگرا تصریح کرد: ایران پیش از انتخابات سال ۸۸ در حال گفت و گو با طرف غربی بود اما بعد از آن با تحریمهای سنگین ناشی از همان آشوبهای خیابانی روبهرو شد که صدمات فراوانی را به زیرر ساخت کشور وارد کرد.
ادعای آزادی و دموکراسی جریان غربگراوی با اشاره به پیامدهای فتنه ۸۸ ادامه داد: جریان غربگرا که پیشتر در فضای رسمی کشور با تابلوی اصلاح طلبی فعال بود، اصلیترین گفتمان خود را مسئله آزادی و دموکراسی بیان کرد. در حالی که بعد از اعلام نتایج آراء این جریان مستقیم در برابر مردم و خواست عمومی ایستاد و به صندوقهای رأی و ظرفیتهای مردم سالاری دینی بی اعتنایی کرد.
این فعال سیاسی اصولگرا خاطرنشان کرد: برخی از مدعیان اصلاح طلبی همچنان حاکمیت را نصیحت میکنند که حرف و خواست مردم را بشنود گرچه این وظیفه حاکمیت است، اما جریانی که مدعی است باید سخن مردم را شنید خود در سال ۸۸ به صندوق رأی بی اعتنایی کردند.
مرادی با اشاره به وجود سلیقههای مختلف در جامعه، تصریح کرد: نمیتوان شنیدن حرف مردم را تنها برای بخشی از جامعه تحقق بخشید و حاکمیت را به چیزی نصیحت کنند که در کارنامه سیاسی خودشان نسبت به آن بی تفاوت بودهاند.
رفتار متناقض برخی خواص در فتنهوی با اشاره به رفتار متناقض برخی از خواص در سال ۱۳۸۸ اظهار کرد: سال ۸۸ از این نظر مهم است که نشان میدهد جریان غربگرا از شعار شنیدن حرف مردم و آزادی مردم بهرهبرداری سیاسی میکند و توجه به خواست عمومی ندارد که این یک تجربه تاریخی برای شناخت این جریان است.
این فعال سیاسی اصولگرا جریان اصلاح طلب را همواره داعیهدار اصلاحات در کشور خواند و گفت: جریانهای اصلاحی در سراسر دنیا وجود دارند و گروههایی با سلایق مختلف کارهای سیاسی انجام میدهند.
وی اصلاحات را به معنای ایجاد تغییر با استفاده از ظرفیتهای ساختار و با احترام به قانون اساسی و چهارچوبهای قانونی کشور معرفی کرد و ادامه داد: عناصر درون ساختاری میتوانند اصلاحات ایجاد کنند و اگر یک نفر اساس ساختار را قبول نداشته باشد عنوان و ادعای اصلاح طلبی نیز چندان برای او صدق نمیکند.
مرادی با اشاره به برخی از رفتارهای ریاکارانه خواص در میانه فتنه ۸۸ گفت: جوامع برای ایجاد تغییر امکانهای مختلفی دارند که شامل کودتا، انقلاب، جنبشهای اجتماعی و شورشهای اجتماعی است اما ادعای اصلاح یعنی ضمن احترام به قانون اساسی و چهارچوب کشور میخواهیم تغییراتی را ایجاد کنیم و این صرف نظر تغییرات خوب یا بد است.
وی فتنه ۸۸ را آسیبی به اعتبار جریان اصلاح طلبی دانست و گفت: فتنهگران یک رفتار رادیکال و خارج از ضوابط معقول سیاسی مرزهای بین اصلاح طلبی و براندازی را کمرنگ کردند و امروز که جامعه در سه ماه گذشته درگیر سلسله آشوبهای سراسر کشور بود، همه در ابهام قرار گرفتند که برای بهبود شرایط کشور چه کاری باید شود.
وی افزود: امروز به خوبی درک میشود که باید با ظرفیتهای سیستم و امکانات آن به ایجاد بهبود و تغییر مثبت فکر کنیم اما جریان اصلاح طلب در سه دهه گذشته اصلاح طلبی را به ایجاد تغییر در ایدئولوژی نظام سیاسی تبدیل کرده است.
مرادی اصلاح طلبی را در گام نخست خود ایجاد بهبود در کارکردهای سیستم تعریف کرد و گفت: سوال اینجاست که جریان اصلاحات در آن دوره که دولت و مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستاها را در اختیار داشت تا چه اندازه موفق شد در کارکردهای سیستم تغییر و اصلاح به وجود بیاورد اصلاحات در معنای واقعی خود باید به تغییر مثبت در عملکرد سیستم منتهی شود و نه اینکه مرز خود را با براندازی مبهم کنید و سپس منت اصلاح طلبی را بر سر سیستم بگذارید که علی القاعده این شدنی نیست.
وی با تاکید بر اینکه لازم است مدعیان اصلاحات از تجربه رفتار رادیکال و ساختارشکنانه درس بگیرند و افزود: باید به جای توجه به منافع سیاسی خود مصلحتهای کشور را ببینند و توجه کنند که چگونه میتوانند شرایط کشور را بهتر کنند نه اینکه برای یک مبارزه ایدئولوژیک در دورههای جدید آماده شوند.
کد خبر 630011منبع: ایمنا
کلیدواژه: فتنه فتنه 88 سران فتنه فتنه گران جریان فتنه اغتشاشات اغتشاشات اخیر ایران اصلاح طلبان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق فعال سیاسی اصولگرا جریان غربگرا جریان اصلاح اصلاح طلبی سال ۸۸
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۲۱۷۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرغ آمریکاییها غاز است!
از دید غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، محمدحسین مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
1- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای 78 و 88 و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!) به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند.
آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر 2 بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/